تا حالا تو آسمون نشده نمایان ستاره ای به زیبایی رایان

ماجرای مقداد و دانلود لالایی منحصر به فردش

1390/10/16 3:11
نویسنده : رایان
110 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

ماجرااز اون قراربود که یه روزمقداد واسهرایان از اینترنت یه لالایی دانلود میکنه و خواست اونو واسه رایان بخونه رایانکه داشت خوابش میبرددید که باباش اومده و میخواد واسش تریپ لالایی بره

رایانیه نگاهچپ چپ به باباش کرد و با خودش گفت که حالا بابام چی میخواد واسم بخونه

که مقداد شروع کرد به خوندن

*لالالالا گل نازم

* تويي سرو سرافرازم

* تويي سرو و تويي كاجم

* تويي افسر، تويي تاجم

رایان تعجب میکنه و با خودش میگه که سرو و کاج یعنی چی این لالاییه یا بیانیه در مورد روز درخت کاری آخه افسرچیه مگه بابام داره واسه فرمانده پادگانش لالایی میخونه

مقداد هم لالاییشو ادامه میده

* لالالالا گل مينا

* بخواب آروم ،گل بابا

* بابا رفته ، سفر كرده

* الهي زودي برگرده

رایان کپ میکنه و پیش خودش میگه تو که الان داری لالایی میخونی پس سفرت چیه

بعد مقداد که انگار رضایت بده نیست در ادامه میگه

* لالالالا گل شب بو

* نگاهت مي كند جادو

* ببينم چشم شهلايت

* به زير آن كمان ابرو

رایانمیره تو فکر و با خودش میگه این لالایی واقعا واسهمنه یا نکنه بابایی لالایی که واسه مامانم میخونه رو داره اشتباهی برای من میخونه

مقداد هم که جو لالایی گرفته بودتش ادامه میده

* لالالالا گل پونه

*انار كردم واست دونه

* انار سرخ ياقوتي

* بخور اي گل، نگير بهونه

رایان که از این لالایی حالت تهوع بهش دست میده با خودش میگه فکر میکردم بابام استانداری کار میکنه نمیدونستم میوه فروشه

مقداد میگه :

* لالالالا گل لاله

* ميريم فردا خونه خاله

* نديدم خاله جانت را

* الان چندين و چن ساله

رایان تا اینو میشنوه حسابی قاط میزنه و آستینشو میکشه بالا

یه مشت میزنه به باباش

بهباباش میگه تو هر روز اینجایی چی چی چندین و چند ساله

مقداد هم که دید لالاییش واقعا خیلی ضایع بودتصمیم گرفت که دیگه هیچوقت واسه رایان لالایی نخونه

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)